از فرمایشات آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه - رهبرم سید علی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                           رهبرم سید علی


آیت الله بهجت(ره)
خواب بین الطلوعین را ترک کن!


یکی از آقایان خواب دیده بود که برآورده شدن حاجت تو به دست فلانی است. به نزد او می رود و می گوید: ابتلا به هم و غم داشتیم، ما را نزد شما فرستادند. و او با خون سردی جواب می دهد: به ما هم گفتند، اگر حاجتت را به ما عرضه داشتی بگوییم که آن خواب بین الطلوعین را ترک کن، گرفتاری دنیایی تو رفع می شود.

دعاى فرج ، دواى دردهاى ما است

دعاى تعجیل فرج دواى دردهاى ما است ، در روایت است که : در آخر الزمان همه هلاک مى شوند، الا من دعا بالفرج .(عبارت حدیث به این صورت است : الا من دعا بدعاء الغریق ؛ (مگر کسى که دعاى غریق را بخواند.) ر.ک : بحارالانوار، ج 52، ص 133 ) مگر کسانى که براى [تعجیل ] فرج دعا کنند. ائمه ى ما - علیهم السلام - با این بیان خیلى به اهل ایمان و شیعیان عنایت کرده اند تا خود را بشناساند . علامت گذارى براى آن ها است ، یعنى اگر براى فرج دعا مى کنید، علامت آن است که هنوز ایمانتان پابرجاست . دستورهاى عجیب و غریب دیگر هم داده اند، زیرا در آخرالزمان گرفتارى اهل ایمان خیلى سخت مى شود به حدى که در روایت آمده است : بعد ما ملئت ظلما و جورا.(بحارالانوار، ج 3، ص 80؛ ج 36، ص 358) بعد از آن که زمین از جور و ستم پر مى شود. و شاید در روایت وارد شده باشد که : ینکره أکثر من قال بإمامته !(لأنه یقوم بعد ... ارتداد أکثر القائلین بإمامته ؛ (زیرا او بعد از ... بازگشت بیشتر معتقدان به امامتش ‍ قیام مى کند.)بحارالانوار، ج 51، ص 30، 157؛ ج 52، ص 23 ) بیشتر کسانى که اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انکار مى کنند . یعنى بیشتر مردم از اعتقاد و ایمان به امامت بر مى گردند. هم چنین فرموده اند که در آخر الزمان این دعاى فرج را که دعاى تثبیت در دین است ، بخوانیم : یا الله ، یا رحمان ، یا رحیم ، یا مقلب القلوب ، ثبت قلبى على دینک .(بحارالانوار، ج 52، ص 148؛ ج 92، ص 326) اى خدا،اى رحمت گستر،اى مهربان ،اى زیر و رو کننده ى دل ها،دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان . یعنى آن مرتبه اى از ایمان را که به من منت نهادى ، حفظ کن ، نه این که مسلمان باشد و به همان باقى باشد، چون این معنا تثبیت در دین نیست.


انسان همنشین سلمان یا ابوجهل !      
     
چون ملائکه دیدند معجون و خمیره و طینت آدم - علیه السلام - سنگین ، تیره و از آب و گل است ، عرض کردند: أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدمآء (سوره ى بقره ، آیه ى 30) آیا مى خواهى کسى را در روى زمین قرار دهى که در آن تباهى کند و خون ها بریزد؟! او غضب و شهوت دارد و جنگ و خونریزى به پا مى کند و نمى تواند مثل ما پرواز کند، ولى خداوند به آن ها فهماند که بشر خاکى مى تواند بالاتر از ملائکه اوج گیرد و فراتر از مقام آن ها قدم نهد. البته ما به همان سنگینى و به همان حالت خاکى باقى مانده ایم .(اشاره به آیه ى 176 سوره ى اعراف که مى فرماید: و لکنه أخلد الى الارض و اتبع هوئه) خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود . این یک بیمارى قلبى است که انسان بدان مبتلا مى شود، و با وجود راه هاى حلال که نیازش را برآورده مى کند، خود را به حرام گرفتار مى نماید!انسان مى تواند به اختیار خویش همنشین سلمان ، و یا ابوجهل گردد.

تو خود حجاب خودى ، حافظ از میان برخیز      
     
مادیات و دنیا و وسایل راحتى ، راحتى نمى آورد، بلکه : (ألا بذکر الله تطمئن القلوب )(سوره ى رعد، آیه ى 28 ) هان !تنها با یاد خدا دل ها آرام مى گیرند. نه با داشتن ملک و ملکوت . لذا باید سعى کنیم تزلزل هایمان برطرف شود و پرده ها برداشته شود. و بزرگترین پرده ، خود ما هستیم : تو خود حجاب خودى ، حافظ از میان برخیز(دیوان حافظ، با تصحیح قدسى ، غزل 159، ص 141؛ غزل 316، ص 245) ما خودمان حجابیم ، خداوند حجاب ندارد: لا یهتک حجابه (تهذیب ، ج 3، ص 110ا)این موجوداتند که حجابند، خرق حجاب که صورت بگیرد باز بشریت باقى است ، حجاب هاى نورانى همان توجه به نور اذکار و عبادات است

ولایت ، شرط صحت عمل    
 
   
سؤال : آیا ولایت اهل بیت - علیهم السلام - شرط قبولى اعمال است یا شرط صحت آن ؟ جواب : ولایت حین العمل أو المتعقب للعمل الا الزکاة ؛ ( در هنگام عمل ، و یا بعد از آن ، به جز زکات ) شرط صحت عمل است . نجات براى کسى است که اهل بیت - علیهم السلام - را در همه جا مورد تخاطب و حاضر ببیند.

اعتدال و میانه روى      
     
هر چیز از حد میانه و وسط به طرف افراط یا تفریط تمایل پیدا کند، عکس نتیجه ى مطلوب را خواهد داشت . کل شى ء جاوز حده ، انقلب الى ضده . هر چیز از حدش بگذرد، به ضد آن تبدیل مى گردد. بنابراین ، میانه روى در غضب ، شهوت ، خواب ، خوراک و هر کار دیگر، منجى و نافع است ، و دو طرف زیاده و نقیصه ى آن مضر و مهلک . مگر امرى که لا حد له .(که ذکر و یاد خدا است .ر.ک : اصول کافى ، ج 2، ص 498؛ وسائل الشیعة ، ج 7، ص 154؛ عدة الداعى ، ص 248 )






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91 تیر 18 توسط محمد
طبقه بندی: آیت الله بهجت


با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید